** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE **                      
** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE **

درباره ما

** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE **

               به نام آنکه جان را فکرت آموخت                                                    چراغ دل به نور جان برافروخت

درسال هاى اوليه دهه ١٣٥٠وزير وقت آموزش و پرورش دربازديد از چند كشور اروپايى، نوعى ازمدارس پيشرفته توجه ايشان را جلب مي نمايد. 

    ايشان تصميم مى گيرند، پس از بازگشت به ايران نسبت به احداث ومحلى سازى مدارس Comprehensive School نسبت به احداث مدارس جامع درايران اقدام نمايند.  

 چون اولين قدم درتاسيس وادامه كار هر موسسه اى مسائل و مشكلات مادى است؛ مقررگرديد، اين گونه مدارس بامشاركت بخش خصوصى تشكيل شوند. باين ترتيب كه تأمين برنامه تحصيلي وكادرعلمى وادارى مدرسه به عهده وزارت آموزش وپرورش وتهيه ساختمان مناسب، ميزونيمكت و ساير ملزومات درتعهد بخش خصوصى باشد وچون اين سال ها به نوعى باسال هاى تغيير نظام ابتدايى متوسطه به نظام ابتدايى، راهنمايى و دبيرستان متقارب ومتقارن بود؛ تعجيل مجاز مى نمود.

بنابراين بخاطر كسب تجارب عملى درسال ١٣٥٢ مدرسه باپذيرش تعدادى دختر و پسر دركلاس اول دبيرستان و با تنظيم برنامه ٤٨ساعته هفتگى (٣٦ ساعت دروس نظرى رشته هاى رياضى وتجربى و١٢ساعت دروس فنى ازرشته هاى حسابدارى، شيمى صنعتى، نقشه بردارى و منشى گرى) تأسيس و به رياست آقاى محمد سرتيپى عملاً كارخودراشروع نمود.

ضمناً مقرر گرديد، با استفاده از تجربيات كادر علمى كه عمدتاً با شيوه و روش هاى آموزشى خاصى در محدوده رشته تحصيلي خود آگاه بودند؛ در طول سال اول برنامه هاى ٤ ساله مورد بازنگرى و بررسى كامل قرار گيرد كه از سال ١٣٥٣ كلاس اول با برنامه وپيش بينى هاى لازم ادامه يافته و در سال هاى بعد هر ساله با ثبت نام دانش آموزان كلاس اول و دانش آموزان سال قبل در كلاس بالاتر، بترتيب درطول چهارسال دبيرستان، به يك دبيرستان كامل تبديل شده واولين دوره درسال ١٣٥٧فارغ التحصيل گرديدند. پس ازان درسال ١٣٥٨ دومين گروه فارغ التحصيلان به گروه اول پيوستند.

درگروه اول يا به قولى پنجاه وششمى ها، جمعاً ١٣٨ نفر به امتحانات نهايى شميران معرفى گرديدند؛ كه ازاين تعداد١٣٤نفردرامتحانات خرداد شركت نمودندو صددرصد قبول شدند. چهار نفر غايب كه بعلت مسافرت بخارج ازكشور در امتحانات خرداد شركت نداشتند، درشهريورماه همان سال قبول شدند. به اين ترتيب كليه دانش آموزان سال چهارم چه درداخل وچه درخارج ازكشوربه تحصيلات عالى راه يافتند.

اين توفيق چشمگير و اعجاب انگيز موجب شد، نام دبيرستان جامع تهران درمحافل فرهنگى دانش آموزى برسرزبان ها بيفتد و درابتداى سال تحصيلى٥٦-٥٧دبيرستان با هجوم شديد دانش اموزان روبروشد. متاسفانه مقدورنبود به همه آنان پاسخ مثبت داده شود. عليهذا دست به انتخاب اصلح زديم.

درسال هاى أوليه عليرغم اميدهايى كه به يارى بخش خصوصى بسته بوديم ؛برخورديم كه نى غلط بودآنچه خود پنداشتيم وبخش خصوصى فقط در فكر منافع مادى خودش بود. اين بود كه تصميم گرفتيم دست به دامن وزير زده وازايشان مدد بخواهيم و همين كار هم شد وبازحماتى كه آقاى سرتيپى كشيد، موفق شديم ازبخش خصوصى خلع يد نموده و بخاطرتامين هزينه هاى اضافى، شهريه اى كه بخش خصوصى مي گرفت، دبيرستان بگيرد. تحت نظر شوراى مالى دبيرستان كه مركب ازمنتخبين أولياء دانش اموزان ومنتخبين شوراى دبيران به رياست رئيس دبيرستان تابع مقررات مالى اموزش وپرورش هزينه گردد.

دراين قسمت لازم است بدانيم كه يكي از مشكلات عمده هر مركزفرهنگى داشتن فضاى متناسب بافعاليت موردنظراست وچون دبيرستان جامع ازبدو تأسيس تاكامل شدن هرساله فضاى جديدى را طلب مى كرد واين خوديكى از موارداختلاف نظربين بخش خصوصى وگردانندگان مدرسه بود وموجب شد تاوقتى مشاركت باقى بود، دبيرستان سه بارتغييرجا دهد وبارچهارم وبراى هميشه درساختمان مناسبى واقع درچهارراه قنات كه شهردارى ازمحل صدى سه عوارض سهم اموزش وپرورش ساخته بود و تازه تمام شده بود؛ ازطريق اموزش وپرورش شميران تحويل دبيرستان جامع گردد.

از استقرار در ساختمان جديد زمانى نگذشته بود كه آقاى سرتيپى به وزارت بازرگانى منتقل شدند. بازهم تامدتى گفتگو و مشاوره هاى گوناگون بالاخره قرعه فال بنام من ديوانه زدند وقرارشد، همچنان كه ازاول افتتاح مدرسه با آقاى سرتيپى همكارى صميمانه داشته ام؛ همان نحوه كار را ادامه دهم.

انتقال دبيرستان به ساختمان جديد كه همزمان باخلع يد كامل ازبخش خصوصى ومقارن انتصاب من به رياست دبيرستان اتفاق افتاد، خود مطلع پاره اى پيشرفتهاى كوچك وبزرگ براى مدرسه گرديد. از آن جمله تاسيس سالن اجتماعات براى فعاليت هاى هنرى، ادبى وكلاً كارهاى فوق برنامه وجداسازى محل كلاس هاى گروه نظرى از گروه فنى. هر چه پيشتر مى رفتيم، تنش و ناآرامى سريع تر بسوى انقلاب قدم برمى داشت. كليه واحد هاى آموزشى حتى درسطح ابتدائى به اعتصابات پيوسته و از آمدن به مدرسه دريغ داشتند.  

همه همكاران واقف به اين امربودند كه درانقلاب سرنوشت جامع تغييرمى كند وبراين باور بودند، كه كاملاً دراختياراداره اموزش وپرورش شميران باشيم و همين كارهم موجب شد، كسى دچار تهمت وافتراهاى بى ربط نگردد و محيطى كه باصميميت شروع شد با آرامش هم تمام شود. درتابستان سال ٥٨ توسط مرحوم رجائى كه درآنزمان  

مشاور وزير آموزش و پرورش جناب دكتر شكوهى بود، به وزارت خانه احضارشدم و بعداز گفتگوهاى أوليه چند پيشنهاد به من دادند، كه من هم سرپرستى مدارس ايران درإمارات عربي (امارات متحده عربي - قطر-بحرين ) را پذيرفتم. بعد از صدور ابلاغ، اختياراتم در اداره دبيرستان جامع رابه آقاى معين زاده تفويض نمودم. 

این داستان که از زبان آقای عباسی نقل شده است در حال بروز رسانی است. بهرحال پس از گذشت سی سال از آن زمان دیدارهای مجدد شکل گرفت 

سپس به ترتیبی که شرح آن در جدول انتهای صفحه آمده است گردهمایی هایی در ایران برگزار شد

 با تلاش های پیگیر و مستمر,  پس از  برگزاری چند گردهمایی بالاخره انجمن دانش آموختگان دبیرستان جامع برای اجتناب از دوباره کاری و تسهیل کار به این نتیجه رسید که می تواند با کمک انجمن مردم نهاد حامی که کارشان ساختن مدرسه و ایجاد فضای فرهنگی و پشتیبانی از این گونه فضاهاست, کار ساخت کتابخانه مهتاب در قاسم آباد پمپور را  در سال 1391آغاز کند.

 برای این منظور جهت جمع آوری هزینه ساخت کتابخانه و دیگر امور خیر، حسابی جهت دریافت وجوه افتتاح گردید و بدین ترتیب جمع آوری کمک های مالی از طرف دبیران دبیرستان و دانش آموختگان در خارج و داخل کشور آغاز شد. در ضمن کارگروه هایی جهت تشکیل کمیته ای اصلی دانش آموختگان جامع تحت عناوین:

خیریه - فنی و تحقیق - فرهنگی - روابط عمومی - مالی و تفریحی

 تشکیل شد و انجمن روز به روز به فعالیت های خود افزود که این امر دل های ما را بیشتر به هم نزدیک کرد.

و ما امروز به شکرانه بهره بردن از ایام نوجوانی و به پاس مواهبی که در آن دوران خوب و پربار تحصیل در دبیرستان جامع برایمان فراهم شد؛ به منظور تسهیل آموزش فرزندان این آب و خاک و همچنین تداوم صمیمیت و دوستی هایمان، با مشارکت همه جامعیان عزیز در داخل و خارج از کشور وهمچنین خیرین مرتبط مان توانستیم کاری کنیم تا نام دبیرستان جامع ابدی شود و در تاریخ بماند

                      شکر خدا هرچه طلب کردم از خدا                     بر منتهای همت خود کامران شدم

نتیچه تلاشها افتتاح کتابخانه مهتاب در استان سیستان و بلوچستان در تیرماه سال 1392 و به دنبال آن ایجاد کلاس های سوزن دوزی و.در ادامه آن پروژه  ساخت دبستان هفت کلاسه صدیق زهی در بخش دشتیاری بلوچستان است که سال 93 عملیات اجرایی آن شدت گرفته است وامیدواریم در ابتدای سال 94 آن را افتتاح نماییم.

و این قصه همچنان ادامه دارد.......  

 

 

گردهمایی های  برگزار شده در ایران

اولین گردهمایی در دی ماه سال 1389 با نام "به یاد دوباره"

دومین گردهمایی در خرداد سال 1390 با هدف  انسجام جامعیان

سومین گردهمایی در دی ماه 1390با هدف سرمایه گذاری برای مدرسه سازی

چهارمین گردهمایی در  تیرماه  سال 1391 با هدف تشریح تغییر رویکرد  از مدرسه سازی به ساخت کتابخانه  با حجم سرمایه گذاری کمتر  در اولین گام

پنجمین گردهمایی در دی ماه سال 1391 و جمع آوری مبالغ  مورد نیاز ساخت 

ششمین گردهمایی در مرداد ماه 1392 همراه با جشن افتتاح کتابخانه مهتاب در  قاسم آبادبمپور از توابع بلوچستان.کلنگ زنی ساخت کلاس سوزن دوزی در همانجا

هفتمین  گردهمایی  در دی ماه  1392 با تشریح  پروژه جدید ساخت دبستان صدیق زهی در بخش دشتیاری بلوچستان

هشتمین گردهمایی  در مهرماه  1393 به انضمام پیام تصویری  اتحاد و همبستگی جامعیان سراسر دنیا با دانش آموختگان جامع مقیم ایران
 
                                             
** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE ** ** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE ** ** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE **

** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE **

** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE **
** PLEASE DESCRIBE THIS IMAGE **
 

معرفی ما .:. رویدادها .:. گالری تصاویر .:. تماس با ما.:. نقشه سایت .:.لینک های مفید
تمامی حقوق این سایت برای انجمن دانش آموختگان جامع شمیران محفوظ است.